استارتر به پدرتون بگید با همسرتون صحبت بکنه شاید راضی بشن برید شهر
عزیزم اگه میتونی یه گلخانه کوچیکی چیزی برای خودت دست و پا کن خودتو سرگرم کن
عزيزم ادم ينفر رو دوست داشته باشه هر جاي دنيا هم ك بره مهم نيس مهم اينه تو زندگيت رو دوست داري اگه خونه آدم تو بالاشهرم باشه ولي زندگيشو دوس نداشته باشه زندگي براش جهنمه بنظرم تو از اين زاويه نگاه كن ك شوهرت نميتونه دوري شمارو تحمل كنه زياد دوس نداره بري
ببین زنهایی هستن که تونستن زندگیشون رو خودشون بسازن میبینی شوهرت برات کاری نمیکنه خودت دست به کار شو چرا زنها همش منتظرن مردها اونا رو به آرزوهاشون برسونن
سعي كن يه زن كار آفرين محكم بشي در اون روستا.اونقدر قدرتمند كه هيچ كس نتونه بهت زور بگه.
بالاخره پس انداز کن بتونی توشهر جایی رو بخری یارهن کنی.اصلا ناراحت نشو پایان شب سیه سپید است یادت نره.موقعیت زندگی تو شیرین و دوست داشتنی بکن رگ خواب همسر تم پیدا کن حرفها و خواسته های دلتو بامحبت ومهربونی بهش بگو😊😊
مشخصه که شوهرت شهربیا نیست
شغلش چیه خب برید شهر
چن سال شهر بودیم از بس بهم خیانت کرد و بدهی بالا آورد خوشگذرونی کرد مجبور شدیم بیایم اینجا
شوهرم عرضه نداره الانم هیچی پول نداریم
خانوادشم میگن نمیزاریم برین شهر چون شوهرمو باید کنترلش کنن
راستم میگن جنبه زندگی تو شهر نداره
الانم هیچی پول نداریم.که بخوایم بریم شهر خرجی هم حتی نداریم
خودم یه مقدار آرایشگری بلدم انجام میدم خرجیمو درمیارم
باران جان طلاق بگیر عزیزم.چرا خودتو میسوزونی
اینجا کشاورزی میکنه برا باباش
پدرش خوشش نمیاد زن زیاد بیرون بره واسه همین شکهرم نمیزاره بره چون از پدرش حساب میبره
وگرنه خودش زیاد سختگیر نیست
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
28 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
