من باردارم بچمم خداروشکر دختره مادرشوهرم همش میگفت فلانی بچش پسره فلانی پسر زاییده !! بعدم گفت یه نفر رفته سونو گفتن دختره بعد ۷ ماهه رفته گفتن پسره گفتم خدانکنه برامن اینجوری بشه گفت مگه بده گفتم من عاشق دخترمم خیلی دوستش دارم گفت توهم همش عاشق دختر باش!! گفتم من مثله بعضیا فکرم عقب موندهنیست پسر پسر کنم!! بعد میگفت من اونوقت ک دختر حامله بودم تکون میخورد بدممیومد گفتم من باهرتکونی که میخوره یه دور دورش میگردم عاشق لگد زدناشم
والا دیگه خون منو بجوش اورده قبل اینکه برم سونوهی میگفت پسره حالاهم که خداروشکر دختره و خواسته ی اون نشد هی تیکه میندازه خانواده ام برام سیسمونی خریدن میگه باید طلا میخریدن ب جاش منم گفتم این باباجون سیسمونی خرید (یعنی یه جور رسوندم که بگم شما اون باباجون طلا بخره) والا چقدر مردم پررو شدن براهمهچی میخوان نظر بدن تو جنسیت نظر میدن تو سیسمونی نظر میدن واقعا دلممیخواستپرتش کنم بیرون مگهادم چقدر صبر داره حرف بشنوه!!