2777
2789

 تو بیمارستان کار میکنه منم دنبال ی دکتر میگشتم دکتره خوبی تو بیمارستانشون هست چنبار گفتم بیام پیش اون همش میپیچوند شاید روش نمیشه همکاراش منو ببینن 

اونجا همکارای زنم داره ک همه ب خودشون رسیدن من از وقتی باردار شدم خیلی زشت شدم😄

۱۹اردیبهشت فهمیدم اومدی تو دلم زندگی مادر♥️😍

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

شایدم داره زیر زیرکی یه کارایی میکنه که دلش نمیخواد بیای 

حالا خودش خیلی تحفس ؟

🟠🟡🔴📢کامنت من ، نظر من برای استارتره ،باهام مخالفی ریپلای نکن چون اینجا کسیو ندیدم با حرفای یکی دیگه متحول شده باشه   📢🟠🟡🔵

حتما لازم نیست که اونجا جار بزنی من خانوم فلانی هستم 

یه ویزیت برو و برگرد بعد به شوهرت بگو

هر که یمنی ها را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر که با آنها کینه ورزی کند با من کینه ورزی کرده است. پیامبر اکرم (ص)

ایشالا بعد بارداری شما به خودت میرسی

همسر منم میگفت مثل پنگوئن راه میری خجالت میکشم منم دیگه ازون به بعد بهش افتخار ندادم😐

خموش لطیف و دور گریزی، مگر خیال منیI’m so mean, I make medicine sick.”

شایدم داره زیر زیرکی یه کارایی میکنه که دلش نمیخواد بیای حالا خودش خیلی تحفس ؟

چرا تو دل زن باردار خالی میکنی شک میندازی به جونش

خموش لطیف و دور گریزی، مگر خیال منیI’m so mean, I make medicine sick.”

چه فکرا میکنی ها 

خب شاید غیرتش اجازه نمیده بقیه زنشو ببینن تو نمیدونی اخلاق همکار هاش چیه تو محیط کار مردا بعضیاشون  چه شوخی های زشتی با هم میکنن کافیه سوژه دستشون بیاد 

 دعوا دوست داری؟اما من گزینه مناسبی نیستم چون بحثو ادامه نمیدم در شان من نیست عزیزم 💋 زحمت بکش برو جای دیگه شمشیر بکش 😁شهریارا  چه بجا زد فلکت سنگ محک تا تو باشی که طلا خرج مُطلا نکنی ، کاربر خانم 💕 ،اگه غلط املایی داشتم بهم بگو درستشو با سپاس 😁 

ما تازه ازدواج کرده بودیم .شوهرم مادرشومیخواست ببره خونه خالش که شهردیگه بودن .منم گفتم من میام باهاتون . می‌گفت نه وهی من اصرارو....بعد یهو برگشت گفت.تو حامله ای چاقوزشت شدی دوست ندارم تورواینجور ببینن خالم اینا.ولی باهاشون رفتم چون دلم مسافرت میخواست. امااز  اون لحظه تا الان که 10سال میگذره  هنوز صدای شکستن قلبمو احساس میکنم.....

ما تازه ازدواج کرده بودیم .شوهرم مادرشومیخواست ببره خونه خالش که شهردیگه بودن .منم گفتم من میام باها ...

حالا خاله هاش انگار چه پخی بودن .من با اون وضعیتم خیلی هم خوشگل ونازبودم😁والا....این مردا خیلی عوضی هستن ......البته اعتماد به نفسش صفره وکلا داغون.....


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز