برادر خوبی ندارم خیلی بداخلاق و حرفای نامربوط میزنه عقده چندساله هنوز عروسیشونو نگرفتن
پدرم مطیع برادرمه و هرچی اون بگه قبول میکنه
مادرم هم مدام در حال سرکوفت زدنه رابطمون قبلا خیلی بد بود الان بهتره ولی همچنان نیش و سرکوفت هست از نظر خانوادگی هیچ راهی برای استقلال ندارم چون اجازه ندارم چون منو منع کردن و فقط موفق شدم البته خودشونم راضی بودن که درس بخونم ۲۲سالمه و احساس میکنم تنها راه فرارم از این خونه ازدواجه یا انتظار برای مرگ نه میتونم برم سرکار چون میگن خرجتو میدیم و حق نداری بری نه میتونم جدا بشم