من الان هفته ۳۳هستم ودکتر گفته بایداستراحت کنی.مامانم الان سه ماهه که بهم سر نزده حتی الان که دکترگفته بایدبیشتراستراحت کنی که زایمان زودرس نداشته باشی.امروز خیلی دلم گرفته.شوهرم همش میگه ببین مامانت هم دوست نداره.نمیدونم چی بگم.کلی گریه کردم
خیلی حس بدیه ولی مگه میشه مامانت دوستت نداشته باشه...
شاید معذبه بیاد خونتون یا مشکلی داره ...
شاید همین اخلاق شوهرت اذیتش میکنه ک نمیاد...
شب ها وقتی دستان کوچکت را در دستانم قرار میدهی و با نوازش مادرانه انگشتانم به خواب میروی،با خودم فکر میکنم...دیگر چه کسی در طول عمرت انقدر عاشقانه و بدون چشم داشت برای آرامشت تلاش میکند... بعد از این روزهای کودکی، دیگر چه کسی توی خواب محو تماشایت میشود و به رویت لبخند میزند تا آسوده بخوابی؟و من چقدر دیر میفهمم عظمت عشق مادرم را. و تو هیچ وقت نمیفهمی! هیچ وقت حجم احساس مرا درک نخواهی کرد! تو دختر نیستی! تو هیچ وقت مادر نمیشوی
say kon baraye bachat madare khubi bashi , alan bekhetere oon bayad qavi bashi o shad bashi . chon bachat narahati o gerye ro hes mikone tu vojodet . baraye bache kheili zarar dare narahati o stress .. aroom bash o be hichi fekr nakon . be in fekr kon ke madare khubi beshi khodet . ahamiati nade ye roozi ye jaii madaret ham pey mibare ke niaz dare be farzandesh . hamsarwt ham bejaye deldari nabayad in haro migoft . bayad kenaret bashe . karesham hamine
مادر بزرگ منم نسبت ب مامانم ابنجوریه حتی تو خونشون راش نمیداد یبار دعوتش نمیکرد ولی همیشه متوقع بود از مامانم تا اینکه پا بزرگ شدیم دیگه نذاشتیم مامانم واسش کاری کنه دیگه دور مامانشو خط کشید ،