2777
2789

ماجرا از این قراره ک چن وقت پیش دوستم مریض شد و من کلی حواسم بهش بود شبایی ک تب کرده بود بالاسرش وایسادم تا تبش بیاد پایین پاشویه ش کردم و 

براش سوپ پختم و قرص و اینا دادم بهش بردمش بیمارستان و یک هفته درگیر بودم از همه چی هم عقب افتادم کلاسام نرفتم

من و دوستم با هم زندگی میکنیم دانشجوییم

حالا ک من مریص شدم و ازش ویروس گرفتم روز اولش ک با دوستاش رفت بیرون رستوران من تو خونه تو شهر غریب تنها موندم حالمم بد بود واقعا فک کنم تب کرده بودم نهایت فرداش اومد ازم پرسید حالت چطوره!! گفتم حالم واقعا بدمپه وپ یه دمنوش گذاشت جلوم و باز رفت بیرون با دوستاش 

من یک هفته بالاسرش بودم تبش بالا نره و وتوقع این رفتار و نداشتم وقتی تازه خودش بهم ویروس داده 

بعد اعصابم خرد بود

 داشتم با گوشیم چت میکردم با یه نفر و گفتم از دوستم ناراحتم و اینا ک ببینم چجوری این قضیه رو حل کنم 


بعد دوستم اومد گفت  یه لحظه گوشیتو میشه،بهم بدی یه چیزی تو ایسنتا میخوام چک کنم منم دیدم الان بهونه نمیتونم بیارم دادم بهش و شاید از نوتیف ها چیزی خونده باشه نمیدونم 

ذهنم درگیر شده بنظرتون باید به روش بیارمء؟

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

چرا راحت حرفاتونو نمیزنید بهم 

ک دلخوری زود تموم شه

شاید دوستت مثل تو انقدر درکش بالا نباشه 

بگو ک بفهمه 

واسه هر کسی هرکاری کردید ب روش بیارید تمام 

البته مودبانه ک متوجه باشه 

نیاز نیست چیزی بگی ولی از این به بعد مث خودش باش....به نظرم این بهترین راه حله و این و بدون برای کسی مث دوستت نیاز نیست تموم وقتتو بذاری و از کارو زندگی بیفتی کم کم خوبی زیاد میشه وظیفه.

به روش نیار ولی مثل خودش باش 

به اسم کاربریم زیاد توجه نکنین😂چیزی نیومد ب ذهنم اعداد رو از ۱ تا ۱۰ زدم😂🤦‍♀️                                                               السلام علیک یا اباعبدالله🖤     
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792