باشگاه میرم بعضی وقتا پروژه میگیرم واسه سرگرمی کار میکنم
ولی باز کلی وقت اضافه میارم
از وقتی ازدواج کردم نمیدونم چرا دوستام رابطشون باهام مثل قبل نیست نمیشه گفت بخاطر متاهل بودنمه چون وقتی شوهرم دوستم بود هم ما همش باهم بودیم
الان باهام چپ شدن همشون
بعد میگن چرا اینقدر با خودت ور میری از بیکاری میرم تو سالن دیگه مجبورم یه کاری بکنم دیگه
تا شب که شوهرم بیاد باهاش برم کافه ای جایی
چقدر زندگی روتینه خسته شدم
الان جوگیر شدم میگم برم دانشگاه فوق بخونم ولی میگم بهو تصمیم نگیرم شاید پشیمون شم
راست میگن هیشکی از زندگیش راضی نیستا...
حالا من بر عکس تو دوست دارم روز بجای 24 ساعت 40 ساعت کش بیاد بتونم به کارام برسم به خودم برسم
یا سر کارم یا آشپزخونه
هیچ وقتی برا خودم ندارم به خودم برسم
شب باشوهرت میری کافه خدایی😐شوهرت نمیگه خستمه این چ کاریه وا کن پول الکی خرج نکن
شوهر من بهش بگم فک. میکنه ایستگاه کردم🤣🤣میگه ول کن همونو تو خونه درست کن بخوریم حال کنیم پول بدیم بعدم خستمه
