منوشوهرم باهم به اختلاف خورده بودیم بعد منو بابام مجبور بودیم از شهرستان هلک و تلک هی بیایم دادگاه پاسگاه برگردیم
اینا بچمو ازم گرفته بودم منم حکم دستم بود
نگو هروقت ما میرفتیم دنبال مامور اون قربانی بی همه چیز تو کلانتری یوسف اباد قوام به شوهرم خبر میداده اونا فرار میکردن
میرفتم جهازمو بیارم دوباره بهشون خبر میداده که اینا اومدن وسایلشو زود از خونتون تخلیه کنین
اونقدر مارو برد اورد که نگو
دیشب ک شوهرم اینارو داشت میگفت تو مرز سکته بودم😔
دیگه چجوری به پلیس مملکت میشه اعتماد کرد وقتی اینجوری حق و ناحق میکنن
انشالله خودش عزیزاش به درد بی درمون دچار بشن قربانی س.گ صفت جلوی چشات عزیزترین کسات بلایی سرشون بیاد که هربار بادیدنشون جیگرت بسوزه انشالله😭