امشب رفتم خواهرم بردم دکتر دیدم پرستاره خیلی یهویی گف دماغت کجا عمل کردی اینجاش خیلی بد شده منم چیزی نگفتم بعدش گف چقد ابروهات زشتن انگار بچه یکساله نقاشیشون کرده
خیلی ناراحت شدم آخه هرجا میرم مخالف این چیزایی که این پرستار بی‌شعور میگف رو درموردم میگن
خلاصه که لطفا بلد نیستید از کسی تعریف کنید آدم باشید تخریبم نکنید اعتماد بنفس کسیو نابود نکنید حالا من یه چسه اعتماد ب نفسی که داشتمم ب چوخ رفته
حالا خودش ابروهاش هرکدوم یه شکلی بود سوراخهای بینیش هم تا ب تا
عقده عزیزم همونجا قهوه ایش میکردی
من از فامیل شوهر این حرفارو میشنوم و اصلا برام اهمیت نداره
میگفتی به مریضان برس
تو آیینه دستشویی نیستی
چه‌بی‌شخصیت
میگفتی دستشوییم اینه داره گلم
ولی دیدم خیلیا حس رکی بهشون دست میده بیشعوری و میگن رکی
بعضیا توی گذشتشون حقارت کشیدن و عقده ای شدن
خودتو ناراحت نکن باید دلت براشون بسوزه
پرستاره چه پرروبوده بگوصبح خودموتوآینه توالت دیدم
ایشون یه فرد عقده ای بوده عزیزم
منم یه چسه اعتماد به نفس دارم
ولی با همین یه چسه هم انقد زود وا نمیدم و اجازه تخریب نمیدم به کسی
راستش همین موضوعم واسم پیش اومده ولی چون میدونستم از حسادته و خودم خودمو دوست داشتم حرفاشو به ی ورمم نگرفتم
طرف برگاش ریخت از بیخیالی من....
با یه چسه اعتماد ب نفس هم میشه خیلی کارا کرد عزیز من
حالا از تو غریبه بود یبار گفت تموم شد رفت... ازمن خواهرشوهرم هر بار کسی میگفت عروستون خوشگله بی برو برگرد میگفت عققققق این کجاش خوشکله😐 ابرو برام نمیذاشت حالا خودش وزن صد کیلو قد 150 با ده کیلو ارایش نمیشد نگاش کنی
مشکل داشته
آدم به نزدیکای خودش انقد رک نمیگه فلان جات زشته..
حالا این ندیده نشناخته گفته
