یه شهر دورم تا الان با چن نفر به مشکل خوردم واقعیتشوبخوام بگم حس میکنم تو هیچ کدوممقصر نبودم ولی خب درگیری اونم نه زیاد ولی به وجود اومده الان چیکار کنم دوباره باز با دو تاشون افتادم تو یه گروه 😭😭نماینده مسخرمونم نزاشت جابه جا کنم گفت یبار جابه جا کردی , میدونید چیه من از اینکه مسخره شم متنفرم و همین چن نفر دوتا پسر که میبینن فاز میگیرن چجوریی حالیشون کنم مننن از هیچچچچکدوم از پسرا خوشم نمیاد صرفا اومدم لیسانس بگیرم برممممم اصن از پسر علوم پزشکی بدم میاد 😭😭
از شانس مسخرمم افتادم تو گروهی که این دختره و نماینده هستن 😭😭😭
اسی حالا یه چی بگم من خواهرم نماینده کلاس رو مخش بود هر وقت از دانشگاه میومد بدش رو پیش یکی از هم اتاقیاش میگفت چون پسره واقعا کاراش رو مخ بودن و روز به روز با خواهرم بیشتر لج میکرد بعد چن وقت خواهرم فهمید دختره با این تو رابطه بود همه حرفا رو میرفت میزاشت روشون دوبرابر بهش میگفت
منم پرستاری ترم یکم از بقیه ۳ سال بزرگترم ولی بد جدی میشم توی دانشگاه به جز سلام نمیتونن باهام حرف ...
عههه منم پرستاری ترم یکم ، من واقعیتش شوخی میکنم بگوبخندم میکنم اما بی منظور چون واقعا نه از کسی خوشم اومده نه ایندموبا پسر پرستار میبینم نکه پرستار بد باشه صرفا من از پسر بیمارستانی بدم میاد