نسخه ارامش و محبت خیل یجاها جواب میده
عروس ما وقتی میاد خونه مادرم من اجازه نمیدم بهش از جاش بلند بشه
من دختر اون خونه هستم من وظیفمه به مادرم کمک کنم ایشون وظیفه ای نداره
عروس شده ولی نمیشه بهش بگی پاشو ظرف بشور
خودشون بعضی وقتها به حالت خود جوش بلند میشه میاد کمک مثلا من ظزف میشورم ایشون اب میکشه
تازه بعدش کلی با چایی و میوه ازش پذیرایی میکنیم
وقتی هم ما میریم خونش خودش میگه شما بشین ولی من روم نمیشه این همه ادم بریزن و ایشون تنها باشه میرم کمکش ولی میگم چه کمکی کنم ؟ نه اینکه برم سر یخچال و کابینتش شاید ایشون هم مثل من دوست نداشته باشه این کار را
والله بحث و جدل هم داشتن اوایل
برادر منم تک پسره ولی همیشه سعی کردیم صلح برقرار باشه و طرفداری بیجا نکنیم