نه دیگه انقد مطمئنش کردم که هیچجوره نمیتونه هیچ فکری کنه
گفتم از خطم پرینت بگیر،برو مخابرات هم بگو این ادرس چن تا خط فعال توش هست،حتی اگه خط بنام کسِ دیگه هم باشه مخابرات بهت میگه و....
خلاصه که دیگه رو حرفِ بچه حساب نمیکنه.
هیچی باهم بهتر شدیم از اون روز
چون فک میکنم خیلی بیشتر بهم اعتماد کرده چون دید واقعا باکی ندارم از هر داستانی.
الان میگم کاش بچه رو هم نمیزدم ولی از یه طرف میگماگه این خرفا رو جلو دو نفر دیگه میزد میخاستم چه خاکی به سر کنم؟درِ دهن مردم رو چجوری میخاستم ببندم میگفتن حتما چیزی بوده که بچه اینو گفته