من توی این چندسال که عروسی کردم چند تا عروسی اقوام خودم بیشتر نرفتم اونم برمیگرده به ۱۲ سال پیش که عقدبودم.چند وقت پیش که عروسی دختر داییم بود هرچقدر التماس شوهرم نیومد که نیومد یه جوری خودت برو که اگه میرفتمم دعوابود حالا عقد پسر داییشه منم گفتم نمیام نه که لجباز باشم بهش گفته بودم منم دیگه نمیام.اونم گفت توهم بری من نمیام.
لطفا اگر نظری از من خوندی حتما و حتما عقل خودت را اولویت بذار. من فقط بخش کمی از ماجرا را شنیدم و تو بخش زیادی از آن را دیدی. از صمیم قلبت از خدا بخواه اون همه چیز را با جزئیات میدونه. همه چییییزو ...... پس بهترین یاری دهنده خودشه.
کلا از جایی رفتن بدش میاد یا بهانه میاره از فلانی خوشم نمیاد
کلا درون گراست؟
لطفا اگر نظری از من خوندی حتما و حتما عقل خودت را اولویت بذار. من فقط بخش کمی از ماجرا را شنیدم و تو بخش زیادی از آن را دیدی. از صمیم قلبت از خدا بخواه اون همه چیز را با جزئیات میدونه. همه چییییزو ...... پس بهترین یاری دهنده خودشه.
آره درونگراست از نوع شدید توجمع خانواده خودش فقط راحته
مدلش اینجوریه
نمیشه جنگ و دعوا کرد
همینجور بپذیرش
گاهی یه درخواستهایی بکن غیرمستقیم مثلا بگو انقد دلم میخاد بریم فلان جا از ده بار یکی دوبارشو شاید همراهی کرد
مثلا میدونی چندوقت دیگه عروسیه فامیلته قبل از اینکه خبردار بشه بگو وای چقدر دلم هوس عروسی گرده کاش میشد بریم
شمام لج نکن برو
لطفا اگر نظری از من خوندی حتما و حتما عقل خودت را اولویت بذار. من فقط بخش کمی از ماجرا را شنیدم و تو بخش زیادی از آن را دیدی. از صمیم قلبت از خدا بخواه اون همه چیز را با جزئیات میدونه. همه چییییزو ...... پس بهترین یاری دهنده خودشه.
مدلش اینجوریهنمیشه جنگ و دعوا کرد همینجور بپذیرش گاهی یه درخواستهایی بکن غیرمستقیم مثلا بگو انقد دل ...
به خدا من یه عالمه عروسی بوده که نرفتم دختر دایی پسر دایی.هرکس که عکر کنی در حدی که همه از قبل میدونن من نمیرم از این واون میشنوم که میگن بنده خدا رفته توقوم ظالمین هیچ جانیست.