نیم ساعت نیس خوابم برد که یهو پریدم خواب دیدم با پسر عموم ک شوهرمه بچه بودیم ینی تو زمان قبل بودیم داشتیم حیاط خونه عموم توپ بازی میکردیم عموم حدود یه ساله فوت شده زیاد خوابشو میبینم شب بود داشتیم توپ بازی میکردیم همه جا تاریک تاریک بود کلی کلید برق بود ک پسر عموم تند تند همه رو میزد چراغی روشن شه هیچکدوم روشن نمیشدن داشت غر میزد ک همه ی لامپا انگار سوخته یه صدایی از تو خونه عموم امد به پسر عموم گفتم نکن الان عمو میاد دعوات میکنه گف بابام که مرده این صدای زنشه . اینو ک گف یهو از خاب پریدم عموم زن داشت رابطه شوهرم با زن باباش خوب نی چن ساله ندیدتش
چگونه به مردمان آن دنیا بگویم !? که من بهشت را با تو اینجا تجربه کردم . . .