بعد اولین بار بود و رابطه ها یه جوری هست که آقایون کلا جدا هستن و خیلی صمیمی نمیشن بعد خب ما ناهار که نخوردبم و نشد همه جا بسته بود بعد اینا رفتن چندتا از این نون قندی ها گرفتن گفتن فعلا با این یه ته بندی کنید تا بریم جای خوب پیدا کنیم بعد سریع نون ها رو تقسیم کردن من رفتم آب بخورم و بیام دیدم تموم شده تقریبا بعد برادر شوهرم پا شد اومد دوتا نون گذاشت جلو زن خودش ک کنار من نشسته و یه تعارف هم بمن نکرد و تند رفت و منم زوم نشد از جلو اون بردارم چون خجالتی ام ولی در کل از رفتارشون بدم اومد خب شاید عروس ک تازه وارده روش نشه دستشو دراز کنه بگه به من بدید. اصلا مسیله خوراکی نیستها نمیدونم چجوری بگم
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
خیلی عذرمیخوام خیلی عذرمیخوام پس شوهرت اونجا هویج بود یاشلغم؟ اولزندکی باید حواسش به زنش باشه، باید خودش میفهمید ومیرفت سریع واسه تازه عروسش یه هات داگی چیزی فعلا میخرید
ای بندِ دلِ حیدرِ کرار ابوالفضل🖤بندِ جِگرم پاره شد انگار ابوالفضل🖤بعداز تو حسین ،یِکه وتنهاست کجایی؟🖤آتیش زدن خیمه رو،عباس کجایی؟🖤🥀