من خودم مرداد کربلا بودم
مامان بابا و خواهرش و خالش میخان برن
شوهرمم میگ برو مشکل پولش نیس دوست داری برو
ولی خودم دو دلم خیلی اصرار میکنه و دوست داره برم
چون شوهرم نیس و تازه رفتم
دو ساله ازدواج کردم
ولی دلم پر میکشه برا کربلا هر یشب درمیون خواب کربلا میبینم
چ کنم
دوست دارم ولی از طرفی دلم میسوزه مامانم نرفته تا حالا دوست دارم اون بره بعد من نمیتونه الان بیاد 😔😔😔
اصن یجوریم
چ کنم