برادرم ۳ ماهی هست نامزد کرده.۳_۴ سالی باهم دوست بودن.الحمدالله دختر خوبی هست.ماهم دوسش داریم.همیشه هم به برادرم میگیم هواشو داشته باش.دلش یه وقت نشکنه.مردم دخترشونو با هزار امید دست تو دادن.امانته.باهم خوب باشین و به هم احترام بزارین.اما یه مشکل کوچیکی هست.ایشون هروقت میاد خونه مادرم دیگه کاری نمیمونه که نکنن.یکسره توو بقل هم هستن.رو پای برادرم دراز میکشه و بلند بلند میگه نازم کن.همش با هم ور میرن.و یه چیزاییشم خودم رووم نمیشه بگم.این که زن و شوهر به هم محبت کنن به خدا خیلی خوبه.اما مادرم سن بالاست و بعضی وقتا ناراحت میشه البته چیزیی نمیگه ولی خب بهتر نیست یکممراعات کنن؟بالاخره بزرگتره و سن بالا.خب آدمای قدیمی هم که میدونین چه جورین.دوستم ندارم چیزی بگم چون دلم نمیخواد ازم ناراحت بشن..اما بعضی وقتا واقعا از حدش خارج میشن
تو اتاقشم خیلی مزخرفه وقتی افراد دیگه هم تو خونه هستن
ولی دیگه جلوی بقیه به روح و روان دیگران تجاوز میشه
تا کنار هم نشستن و بوسیدن هم بگیم اوکیه دیگه مالیدن خدایی اوکی نیست جلو بقیه
روزی سگی داشت در چمن علف میخورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟! سگی که علف میخورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف میخوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف میخوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
وا واقعا اینکار توی جمع خیلی زشته .خب ادم باید تو خلوت خودشون انجام بده قرار نیس همه بفهمن. وای روش ...
من خودممتاهلم.چرا آدم مبباید به زنش محبت کنه.یا به شوهرش.اما در حد متعادل.احترام گذاشتن به همدیگه اتفاقا جلوی دیگران ارزش دو طرف رو بالا میبره.ولی واقعا این کارا برای اتاق خوابه