من ۲۳ سالگی ازدواج کردم مادرشوهرم تا یه مدت همش بهم میگفت سنت زیاده تو خونه مونده بودی و غیره انگار نمیدونست قبل ازدواج سنمو تا جاریم بیاد که زد اون از بچه بزرگه مادرشوهرمم بزرگتره و از شوهرش چهار سال بزرگتر
کوچولوی عزیز من الهی مامان فدات بشه تو که میدونی من هر روز و هر شب به اومدنت به وجود داشتنت فکر میکنم تو که میدونی لبای من فقط با اومدن تو خندون میشه خودت برو پیش خدا بهش بگو که بیای و دنیای مامانت بشی (برا همه منتظرا دعا کنید دامنشون سبز بشه)