دوستان خواهشا مثل یه خواهر کمکم کنین

خوب الان نظر اون چیه ؟ ازش کمک بخواه

مرد قهرو وحشتناک آدمو روانی میکنه . ایشون دوتا خصلت قهرو و طلبکاری رو با هم داره .

خودت برو پیش مشاور ببین با این دو خصلت چطور باید کنار اومد شاید کلید طلایی داشته باشه . بعدم واسطه .

به جداییم فعلا اصلا فکر نکن معلوم نیست بعدی اخلاق بدتری نداشته باشه 

عزیزم پست اول گفتم که دیدی تلفن جواب نمیده یعنی ناراضی هست ...اس می دادی اگه ناراضی هستی نمیرم .. حداقل یه تعارف الکی می کردی ، شرمنده اش می کردی ، ...

شما رو دوست داره و حسود هست و میخواد خیلی بهش احترام و محبت کنی ..

خلاصه با توجه به شناخت طرف باید رعایت حال هم رو بکنید ، شما امروز رعایت نکنید اونم بعدا از شما یاد میگیره ..

 زن و شوهر الگوی هم هستند ، زن و شوهر می تونن رفتارهای بد هم رو به مرور اصلاح کنند ، زندگی زناشویی سخت هست و باید برای داشتن زندگی خوب تلاش کرد ، معتاد و خائن و دست بزن نداره که بگم ناامید باشی ازش و بی خیالش بشی .

صلاح مملکت خویش خسروان دانند ، منم تا اون حدی که می تونستم راهنمایی تان کردم ..

انشاءالله که هر دو تون برای رضایت هم بکوشید و خوشبخت بشید🙏

کسی که حرمت بزرگتر بودن پدر و مادرت رو نگه نداشته مطمئن باش بعد از ازدواج خیلی بدتر و تو روت به خانوادت توهین میکنی و اون موقع مجبوری بسوزی و دم نزنی. به نظر منم هنوز عقد هستی و فرصت داری عاقلانه تصمیم بگیر نه احساسی. اون که انقدر راحت حرف جدائی رو زده به مامانت ینی خیلی آدم وقیحیه و زندگی با این آدم خیلی سخته

کارت اشتباه بوده حالا اگر اون بنده خدا بامادر و خواهرش رفته بود سفر بدون شما که واویلا میشد...

بنظرم بزار یکم بگذره و از دلش دربیار...اینا مسایلی نیست ک باعث جدایی بشه دوستم

ببین عزیزم این رفتارها برای من آشناست

دور و اطرافم خانمی رو سراغ دارم که شوهرش این مدلی بوده و هست

هرگز خانمی که شوهرش. همه جوره خوب و منطقیه نمی تونه این شرایط رو درک کنه

مردی که غلدر باشه معمولا این مدلی خواهد ماند مگر اینکه اینقدر صبر کنی کوتاه بیای سیاست به خرج بدی بلکه یه درصدی تغییر کنه که تا اونموقع جگرت خون میشه

همین خانمی که میگم شوهرش اینطوری بود

مثلا سر یه بحث مسخره یهو شوهره از تو مجلس عروسی یکی از بستگان خانم  ول میکرد میرفت که همه سراغ میگرفتن آقای فلانی چی شد کجا رفت

دل این خانم بنده خدا اکثرا خون بود چون بالاخره همیشه اگه کوتاه نمیومد یه موردی پیش میومد که اوقات آقا تلخ بشه و همه چیز رو به کام اون زن بیچاره زهر کنه

حتی تعریف میکرد رفته بودن ماه عسل

توی اتوبوس خانمی که صندلی جلوشون نشسته خیلی هم متین و باشخصیت بوده و می دونسته این تازه عروسه یه لحظه صداش کرده بیا کنارم کارت دارم(از خانمهای هم کاروانیشون بوده) 

شوهره گفته نه نمیخواد بری

این خانم بنده خدا هنوز اونموقع این شوهر رو درست نمی شناخته فکر کرده شوخی می کنه با خنده گفته فلانی زشته خانمه صدامونو می شنوه ها من رفتم

حالا کجا

صندلی جلو

میگفت بعد که حرفش با خانمه تموم شده شوهر احمقش نذاشته بشینه رو صندلی کنارش

حالا تو دو وجب اتوبوس که همه رفتارش رو می بینن

بعدم میگفته چرا بی اجازه من رفتی؟؟ 

خانمه میگفت اصلا باورم نمیشد جدی میگفته و این رفتار زشت رو داشته

بیچاره تو سفر هم میگفت جرات نداشتم دو کلمه با خانمهای کاروانمون که باهاشون همسفر بودیم حرف بزنم

تا میومد میدید میگفت تو اصلا سفر متاهلی نمی فهمی باید تکی میومدی و از این حرفا

خلاصه که این رفتارهای گندش به مراتب با وسعت بیشتری خودش رو نشون داده بود

این حرفها یعنی ایشون بالکل اعتماد به نفس شمارو گرفته و شما پذیرفتین در نقش مظلوم باشید

عزیزم شما همین الانم بددون اطلاع ایشون درخواست مهریه بدی

هرچی دارایی داره که توقیف میشه

حتی نداشته باشه هم براش قسط بندی میشه و بالاخره باید هر ماه مبلغی بهتون بده

ایشونم بعد ازدواج این روی خودشو نشون داده بود

بیشتر تو مسافرت و زندگی مشترک

عزیزم دلجویی کن و با صبر و محبت و حوصله  از دلش در بیار  ..

خودت رو بزن به اون راه😐 بگو نمی دونستم ناراضی هستی خیلی نگرانت شدم که نکنه اتفاقی برات افتاده که جواب نمیدی و حتی به بابا هم گفتم بزنگه ، اگه می دونستم ناراضی هستی اصلا نمی رفتم ، اصلا بهم خوش نگذشت ،دوس داشتم همسرم عشقم هم کنارم باشه تا از زیارت لذت ببرم ، از وقتیکه فهمیدم ناراحتی قلبم بی قرار هست ، فکر نمی کردم ناراضی باشی چون تا آخرین لحظه سفر منو جور کردی که برم و از این بابت خوشحال بودم که برای سفر رفتنم تلاش می کنی ....

من همیشه دوس دارم زن و شوهر در همه مسائل با هم مشورت کنیم و با رضایت قلبی هم عمل کنیم همیشه ...حالا هم هر طور راضی میشی بگو چون میخوام منو ببخشی و حلالم کنی خصوصا که قصد و نیت بدی نداشتم .. چون هر کار خیری کنی ولی اگه همسر آدم راضی نباشه مقبول نیست ..

خلاصه فقط هندونه بده زیر بغلش ، پیش خانواده ات بهش احترام بذار ، محبت کن تا غرورش (که فکر میکنه جریحه دار شده ) ترمیم بشه ...

پیش خانواده ات در حضور همسرت ، از همسرت تشکر کن که اجازه داده بری زیارت و بگو خیلی ها از این نعمت محروم هستند ، ممنونم عزیزم، عشقم ، خیلی مردی ، انشا الله تو زندگی مون با خوب بودن برات جبران کنم ...

در هر حال این بار هم خواستی کوتاه بیای و منت بکشی

بعدش حتما یه مشاوره برو

مگر اینکه پذیرفته باشی همیشه تو زندگی مشترک کوتاه بیای و زیر بار حرف زورش بری و همش در حال نرمش و سیاست به خرج دادن باشی

چون اونطوری که گفتی ایشون غلدری و غد بازی و حق به جانب بودن شیوه زندگیش شده

ولی در هر حال نظر من اینه که حالا که به اندازه کافی خودتون و خانواده تون باهاش صحبت کردین

یه چند روز سکوت کنید و بذارین حرکت بعدی رو اون انجام بده