من سنم پایین بوده خیلی پایین فامیل دوره منو دید خیلی از من خوشش اومد هرکاری کرد باش هم صبت نشدم چون بدم میومد ازش با هزار تا کار و ب مامانمو خالهام گفت اینو میخوام من خوشم اومد صبت مردم چون از اول قصدش جدی بود
بعد مامانم لج کرد … بعدش خالم داییم فوت کردن نشد نامزد کنیم …خیلی سختی کشیدیم مثلا میشد ۸ ماه همو ندیدیم یا دوماهی یبار میدیدمش… و سنمونم پایین بود خلاصه بعد ۶ سال بهم رسیدیم
ولی من عاشق مرد بودنشم عاشق اینم ۶ سال باهاشم جز اینکه دستمو بگیر و پشتم باشه هیچ کار دیگه ایی نکرده بیشتر عاشق اینشم
خلاصه بعد ۶ سال دوباره جداییم☹️💔