2777
2789
عنوان

فقط خدا میدونه🤍🟢🕊️

113 بازدید | 0 پست

پیرمردی یه اسب پیری داشت که سر گذاشت به بیابون و رفت.

همه همسایه ها جمع شدند تو خونش گفتند : عجب پیرمرد بدشانسی

پیرمرد گفت : معلوم نیست خوش شانسی باشه یا بد شانسی فقط خدا میدونه.

دوازده روز بعد اسب پیر برگشت ، هشتاد تا اسب جوون و وحشی رو با خودش آورد.

همسایه ها جمع شدند تو خونش گفتند : عجب‌ پیرمرد خوش شانسی 

پیرمرد گفت : معلوم نیست خوش شانسی باشه یا بدشانسی فقط خدا میدونه 

چند روز بعد بچه این پیرمرد یکی از اسب هارو داشت رام میکرد که اسبه میزنتش زمین و پاش میشکنه. همسایه ها جمع میشن خونش میگن : عجب پیرمرد بد شانسی

پیرمرد میگه : معلوم نیست خوشبختی باشه یا بدشانسی فقط خدا میدونه

چند روز بعد مامور های دولت اومدند جوون هارو گرفتن ببرن سربازی ، همه رو بردن جز این که پاش شکسته بود 

همسایه ها جمع شدن خونش گفتند : عجب پیرمرد خوشبخت و خوش شانسی 

و پیرمرد درجواب گفت : معلوم نیست خوشبختی باشه یا بدشانسی فقط خدا میدونه

فقط خدا میدونه

فقط خدا میدونه


هیچ حادثه ای به ذاته در آنِ واحد ، تعلقی به خیر یا شر نداره. نه به خیر نه به شر! بستگی داره به حادثه بعدی و اونم مربوطه به حادثه بعدی

فقط بگید خیره انشالله

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

سیاست

amir_84 | 14 ثانیه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز