سلام خانمااا.
از طرف فامیلمون ، یک هفته پیش دختری به داداشم معرفی شد .
حدود ۱۸ سالشه، ظاهری واقعا زیباست ، خانواده دار ، و دانشجو معلم هست ..
داداش خودم ۲۳ سالشه، هیکلی و قد بلنده ، از ۱۵ سالگی کار کرده الان خداروشکر تو بازار تهران انباز دار و مالی معمولی رو به بالا ست .. سربازی رفته و فوق دیپلم داره .
از اینجا بگم ، داداش به دختره پیام داد ، اونم خیلی استقبال کرد ..
همون اولین ساعت به داداشم گفت من کلی خواستگار کارمند، بانکی و معلم و.. داشتم اما دلم نبود .
قرار شد اینا اولین بار برند بیرون ، به داداشم گفت زنگ بزن رستوران گردون برج میلاد رزو کن بریم ناهار ..
داداشم میگه همه چی اوکی بود تا ابن که اومدیم بیرون گفت اونجا چه گیف قشنگی میفروشن برام بخر ..
تو این یک هفته هر روز حتی کوچیک از داداشم یه چی خواست یه روز گفت دلم پاستا و.. میخواد .
داداشم ۲۰۷ صفر داره میخواد عوض کنه که به داداشم گفته بود من عاشق لاماریم نامرد دوستم لاماری داره اونو بتونی بخری عالی میشه ..
الان که یه هفته گذشته داداشم بهش محترمتان گفته ما بدرد هم نمیخوریم اما اون میگه من میخوامت ، گریه میکنه ، میگه میخواستم امتحانت کنم و..
ولی داداشم اصلا قبول نمیکنه ، میگه من از بچگیم گذشتم از جوانیم گذشتم تا تونستم کار کردم برام خیلی زور داره که یه نفر هنوز هیچی نشده بخواد اینجوری کنه..
خانما نظر شما چیه؟؟؟