فقط به اين جرم كه ميگه كم به خانوادم سر ميزنى. من روزانه سركارم وقتم پره.يك هفته در ميون ميرم خونه مادرشوهرم و بهشون سر ميزنم و همه كاراشونو مثل ظرف شستن و جارو زدن تا جايي كه از عهده ام بربياد انجام ميدم در حاليكه بقيه عروساش و دختراش و نوه هاش هم هستن ولي هميشه من واسه كار كردن بلند ميشم.خانوادش ازم راضي هستن و مشكلي باهام ندارن.مادرشوهرم زن خوبيه كلاً. ولي شوهرم ديشب بهش گفتم بيا بچه دار بشيم يهو اين حرفو زد. خيلى دلم شكست! بدون هيچ جرو بحث قبلي اينو گفت و من واقعا از اين حرفش شوكه و ناراحت شدم.