اونم اینکه حس میکردم خسیسه ولی چهره آشو دوست داشتم ازدواجی بود
۳ماه باهم بودیم ۵باری موقعیت شام و ناهار پیش میومد حتی ی تعارف نمیکرد مثلا فرض کنید از ۵عصر تا۱۱شب پیش هم بودیم فقط ی قلیون اونم خودم میگفتم یا مثلا آب هم باید خودم میگفتم فقط ی بار پیتزا گرفت اونم یدونه برا دوتامون
من آدم نخورده و گشنه نیستم زیر دستم پررر بود اما بیرون رفتن باهاش خوش نمیگذشت بخصوص ک ازدواجیم بود نمی‌دونم کار درستی کردم یانه
کارت درست بود
آره دیگه خسیس بوده
اون ساعت شام باید میداد
هربار میرفتیم بیرون انقدر تو خیابون دور میزذ ک تهوع میگرفتم من همش باید پیشنهاد سفره خونه یا کافه میدادم و اذیت میشدم ب زبون بیارم هربار
اول اینکه قلیون دیگه نکش خوب نیست دوم اینکه کارخوبی کردی کات کردی پسرا وقتی کسی رو دوست دارن واقعا براش خرج میکنن
میشد تعارف نکردن و دعوت نکردنش رو با اینکه بلد نیست و فلان (که البته الان حس میکنم اکثر پسرا بلدن مثل قدیم نیست که ندیده باشن و نشنیده باشن و بلد نباشن)
ولی یه دونه پیتزا گرفتنش عجیبه و کار جالبی هم نبوده
درسته به خاطر پول و خرج کردن طرف وارد رابطه نمیشیم ولی خب با آدم خسیس تو رابطه رفتن هم حس بدی به آدم میده انگار که طرف برات ارزش قائل نباشه ارزش پولشو بیشتر از تو بدونه
از طرفی برای ازدواج خسیس بودن یا نبودن خیلی مهمه پس‌فردا میتونه تو زندگی مشکلاتی به وجود بياره
تو وقتی توی چهرتا بیرون ازش خسته شدی و کنارش بهت خوش نگذشت چجوری میخوای ازدواج کنی و یک عمر کنارش زندگیتو یگذرونی؟
خوب کاری کردی دیدی آدم مناسبت نیست درجا رابطه رو تمومش کردی
