يك ماه و نيمه شوهرمو نديدم خبري ازش ندارم ميخام جدا بشم سه ساله عقد و نامزديم طول كشيد اين مدتم يا خونه اونا بوديم يا خونه ما.خونه خودشون بيرونم ميكرد فوش ميداد تهمت ميزد و شب اخرم چاقو كشيد ميدونم ك جدايي بهترين كاره اما دلتنگي روز و شبمو گرفته همش گريه ميكنم هرچقد قران ميخونم اروم نميشم از دوريش دارم مريض ميشم😭امااون عين خيالشم نيست هيچ خبري از من نكرف و راحت داره رندگي ميكنه😭عدالت هخدا كجاست پس😭همش ميكم شايد من ادم بدي بودم ظالم بودم ك خدا صدامو نميشنوه😭😭
ازکجاازحال اون خبرداری شاید اونم‌مث توعه
صبر کن.صبور باش.
عزیزم چطورری دلت برا چنین کسی تنگ میشه؟
ما زنا حساسیم اشکال نداره الان گریه کنی بهتره فرا بزنی تو سرت چراجدانشدم
حال کسانی رو که عاشق یه فرد مزخرف میشن و دوسشون دارن رو اصلا درک نمیکنم دختر کجای همچین انگلی رو دوس داری آخه؟
اگه خوب بود هیچوقت بی خیال نمیشد و عقب نمیکشید و به ناراحت کردن تو راضی نمیشد یا حداقل جبران میکرد پس نتیجه میگیریم خوبیاش بخوره تو کله اش
رو خودت و احساساتت کار کن یکم منطقی فکر کن خوبیا و بدیهاشو بذار رو ترازو ببین کدومش میچربه . ما خانوما تو همچین وقتائی متاسفانه فقط خوبیهای طرف تو ذهنمون میاد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
