ببین من شرایط شوهرتو یا خودتو شاید نتونم خوب درک کنم ولی کلا سعی کن در مرحله اول روانپزشک درمان کنید بعد روانشناس
چون منم خودم ی آدمی هستم به روانشناسا دید خوبی ندارم
مثلا یکمی اخلاقم مثل شوهرم شماست فکر میکنن میخواد منو تحقیر کنه یا فکرای مزخرف دارم میگم بدتر شکاکم کنه کلا بدتر میخواد بگه تو مریضی مقصری بخاطر همین نمیرم هیچوقت پیش روانشناس چون بدم میاد از بعضیاشون میخوان مخصوصا ک مقصز میخوان بکنن یکی از طرفین رو درحالی ک نمیدونن چقدر حال اون طرف بدتر میشه کمک نمیکنن ولی ی چیزی بهت بگم اگر زندگیت برات مهمه بچه داری یا شوهرت دوست داری خوب بشه باهاش مدارا کن کمکش کن بهش دائم نگو تو ایراد داری دکتر هم گفته تو ایراد داری تو نمیدونی شاید ولی اونو بدتر میکنی گاهی اخلاق و رفتارا ریشه تو بیماری های روحی روانی داره تا اینا درمان نشه نمیشه به طرف گفت تو حالت بده تو دیوانه ای رفتارت درست نیست تو خیلی مشکل داری
میدونی چرا چون دست خودشون نیست
منم وسواس فکری دارم خیلی بده همین وسواس باعث شده ک من خیلی به همه چیز شک کنم هرزنی هر مردی هر اتفاقی به هرحرفی
وقتی درمان کردم حالم خوب شد و خیلی از اخلاقای بدم گذاشتم کنار شکم کم یا برام بعضی مسائل مهم نیست فکرای ناجور نمیکردم
من مونده بودم ک برم پیش دکتر روانپزشک یا روانشناس اما طبق حرفی ک دکتر روانپزشک زد گفت تو با توجه به نوار مغزی ک گرفتم ازت مشکل وسواس فکری داری و باید درمان بشی و بعد اون دیگه نیاز به روانشناس نداره همینم شد دارو خوردم دستگاه برام استفاده میکردند خوب شدم تا یکسالی خوب شدم خیلی عالی بودم با شوهرم دیگه درگیر دعوا نبودم نه با کسی بحث میکردم نه برام مهم بود چیزی ک دهنمو درگیر یا ب شک بندازه وقتی دیدم بعد یکسال خوب شدم شوهرم خودم تصمیم گرفتیم بچه دار بشیم دوباره بعد همین ک باردار شدم دوماهی هست از قرص نخوردن میگذره دوباره برگشتم به اون حالت حالم بده روانم حتی بدتر از اون موقع ها شده خیلی اشتبا۷ کردم قطع کردم و باردار شدم
برای همین میخوام برم دکتر جایگزین بده با شرایط بارداریم بلکه بهتر بشم چون فکر کردم حالم خوبه دیگه اما دوباره برگشته و اشتباه من این بود من دوباره نرفتم پیش دکتر ک ادامه بدم یا نه