منم اونجا میرم حوصلم سر میره پدر شوهرم که سرش تو گوشیه و تلویزیون نگاه میکنه حرف نمیزنه مادرشوهرمم که کلا تو اتاق داره با تلفن حرف میزنم اصلا عذاب اونجا رفتن برام برعکس خونه بابام که همش در حال حرف و بگو بخندیم
فقط 11 هفته و 5 روز به تولد باقی مونده !
1
5
10
15
20
25
30
35
40
تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمیدونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم 🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم راستی اسمتم انتخاب کردیم قلب مامان ❤️
منم اونجا میرم حوصلم سر میره پدر شوهرم که سرش تو گوشیه و تلویزیون نگاه میکنه حرف نمیزنه مادرشوهرمم ...
کلا یسری خانواده ها فرهنگ صحبت کردن با مهمان رو ندارن یعنی اصلا مهمانداری بلد نیستن..منم پدرشوهرم همینطوری بود انگار ارث درشو خورم..اصلا صحبت نمیکنه محل نمیده الان باگذشت اینهمه سال بازم همونه.ولی من برام مهم نیس چرا؟چون فهمیدمفاقد شعورن کلا حرف زدن بلد نیستن اداب مهمانداریو نمیدونن چیه
منم اونجا میرم حوصلم سر میره پدر شوهرم که سرش تو گوشیه و تلویزیون نگاه میکنه حرف نمیزنه مادرشوهرمم ...
بعد این هیچی که میرم هیچ حرف نمیزنن باز خودم یه حرف میندازم خواهر شوهرم بعد رفته گفته اره من هیچ حرف نمیزنم ساکتم خب شماها خشکین ک حرف نمیزنم بیام اونجا باکی حرف بزنم همتون هی سرتون تو یکاره
قضیه اون مرده ک میخوره به نرده برمیگردرو شنیدی؟یروز توام میخوری به نرده و برمیگردی:)