عزیزم وقتی یه سنگ میخوره به پات میری اون سنگ رو برمیداری دعواش میکنی ؟ فحشش میدی؟ میشینی راجع بهش فکر میکنی که چرا اون سنگ اومد منو اذیت کرد؟
فکر کن پدرت همون سنگه تو هیچوقت نمیتونی ادمارو تغییر بدی ایشون همینه سعی کن نادیده بگیری اینجوری حداقل آرامشت حفظ شده
الان هر چی دارو هست تو خونه بخور سردردت بهتر شه.
به نظرم باید هر کاری می تونی کنی که تنش و ارتباط با پدرت به حداقل برسه. کمتر دیده بشی.
پدر من هم که اذیتم میکرد، من متوجه شدم اگه مشغول کاری باشم بهم کمتر گیر میده، مثلاً اگه ظرف می شستم یا داشتم درس می خوندم یا به بهانه ای بیرون می‌رفتم.
این برای کوتاه مدت، تو بلند مدت هم باید سعی کنی از اینجا بری. هر روز بهش فکر کن تا براش تلاش کنی و اتفاق بیفته.
یه آشنایی داربم دختره خوب و با ادب و سنگیم باباش از صبح تا شب بد بیراه دریوری میگه بهش مشگل از پدره حالا هر پدری ریشع درکودکی داره احتمالا تحقیر شده فحش خورده عقده شده بیخیال عزیزم فک نکن اهمیت تده ایشالا مشگلت حل شه تا ابد خونه پدر نمیمونی درس میخونی بلخره دانشگاه و شوهر عالی و روزهای خوبی در پیش داری
خودت میگی مشکل روانی داره از امشب یه تصمیم جدید بگیر هر موقع اذیتت کرد فکر کن همون سنگه خورده به پات
نمیدونم چندسالته ولی سعی کن درستو بخونی بری یه شهر دیگه یا جایی بری سرکار از این محیط سمی دور بشی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
