شوهرم سالها به من خيانت كرد..
زندگيم انقد داغونه كه جووون ندارم تعريف كنم..
يه مدت پيش مشاوره ميرفتيم. داشتم خودمو پيدا ميكردم كه فهميدم مشاوره يه روز شوهرمو و دوس دخترشو خواسته كه برن پيشش!!
بعد يه فيش ٢ ميليوني واريز پول به حساب دوس دختر شوهرم!!
باورم نميشه چطور يه مشاور انقد احمق و كثيفه كه ميتونه از شوهرم بخواد يه جلسه با دوس دخترش بره!!
حس ميكنم خيلي احمقم!!
چقد دنياااا و همه آدماش عوضي شدن!
چقد هرزه سالاري شده!!
قيافه و برخورد دكتر و ميتونم تصور كنم!!
يني خيلي موجه زنيكه هرزه كه شوهر داره و دعوت كرده كنار شوهرم نشسته و از عشق و عاشقيشون گفتن كه ريشه يابي بشه!!
خسته ام از دنيااا
از آدماش
احساس پوچي ميكنم!
واسه پسرم همه چي و تحمل كردم تا حالا
اما ديگه نميتونم!!
امروز ميخوام پسرمو بدم به مادر شوهرم و برم اول با اون هرزه تسويه حساب كنم و بعد تموم ميكنم خودمو!!
من مادر بي خاصيتيم!!
بدرد پسرم نميخورم!!
هميشه زندگيم غصه است واسه خانوادم
يه آدم بدرد نخورم!!
من زنده موندم بدرد هيشكي نميخوره!!
خدايا كمكم كن ترسم بريزه كه تموم كنم..
امروز هزار بار فيلم دختراي اصفهاني قبل خودكشي و ديدم كاش منم عرضه اونارو داشتم..