بعدش زن عموم و دختراش میاد میگه عاره طلای دختر ما گم شده (بگم که دخترش سوئده)ما پیش دعا نویس پرس و جور کردیم گفتن دست شماس هیچکی ازین قضیه خبر نداره پس طلاهارو بده
اینم بگم طلاهاش اون زیاده
تعبیرش چیه میشه هرکی هر نظری داره بگه
خیلی ذهنمون کنجکاو کرده