مال من دورکاره
ولی اولای ازدواجمون صبحا گاهی زودتر از من دانشگاه میرفت
گندش بزنن یه جوری بیدار میشد که نمیتونستم بخوابم دیگه😑
اولا که آلارم میذاشت و دیرم پامیشد
بعد که پامیشد میرفت حموم
بعد آبو چنان با فشار باز میکرد انگار ده نفر دارن حموم میکنن
بعد تو همون حمومم دهانشویه غرغره میکرد اول صبح
تازه سناریوی بعدی:میرفت تی میاورد حمومو خشک میکرد
مگه میشد بخوابم؟
دیگه منم بلند میشدم صبحونه میذاشتم که بیاد بخوریم
چون مرحله بعدی میومد سراغ سشوار که موهاشو خشک کنه سرما نخوره،دیگه واقعا نمیشد خوابید
خدا رو شکر اون روزای جهنمی تموم شد
ولی اگه بی سر و صدا میره نمیخواد پاشی
خودش میخوره میره