سلام امیدوارم پیاممو بزاری چون حس میکنم خیلی تنها شدم و کسی نیس که تعریف کنم براش ببینم واقعا من مقصر همه چیزم؟
چرا انقدر حاشیه های ازدواج زیاده اخه
من با کسی ک عاشق هم بودیم نامزد کردیم
تصمیم گرفتیم هرچی ک داریم و نداریمو بفروشیم و با وام ازدواج ، خونه بخریم، نصف نصف هم سند زدیم. الانم باهم زندگی میکنیم و نامزد نیستیم.
من خودمم شاغلم و وام ازدواج رو برداشتم و قسطش رو خودم میدم.
اما
خواهرای من مخالفت کردن!
برادرم کلا نظر نمیده و اهل دخالت نیس
یعنی من نظری نپرسیدم ازشون اما گفتن الان وام ازدواج رو برمیداری ب بابا سخت میشه برات جهیزیه بخره ک خب من گفتم جهیزیه هم خودمون میخوایم کم کم بخریم چون عروسی نمیگیریم.
بعد گفتن نهههه باید کل خونرو میزد ب نامت و بخاطر اینکه نذاشتم دخالت کنن
منو حتی به عنوان پاگشا هم خونشون دعوت نکردن.
الان یک و سال نیم ازین قضیه میگذره و من روز ب روز ناراحتیم بیشتر میشه.
بابام چندباری خواست مارو اشتی بده اما اونا ن تنها پشیمون نیستن بلکه هنوزم میگن حق با ما بوده.
بخاطر همین من نرفتم برای اشتی
هستید بقیشو بگم؟