چن روزی بود فهمیده بودم ازم پنهون کاری کرده وقتی بروش اوردم اولش گردن نگرفت ولی ثابت کردم گف برات دلیل میارم و اینا …دیروز ازش چنتا سوال پرسیدم در همون مورد ولی یهو قاطی کرد و حرفایی بهم زد که واقعا ازش شکستم😔دیروز میخاستم بمونم خونه بابام ولی اومد شام با اینکه کلی حرف زده بود بهم و منم نخاستم خانوادم بدونن …حرفاش ک از یادم نمیره ولی من یه اخلاقی دارم ک وقتی ناراحتم اصلا نمیتونم کاری انجام بدم و حتی از غذا هم سیر میشم و فقط باید مشکل حل بشه بعد منم برگردم ب حالت عادیم…ولی اون انگار ن انگار تو حال خودشه در حالی که مقصر هم اونه دست پیش گرفته که پس نیوفته این رفتارش خیلی اذیتم میکنه ادعای عاشقیش هم که عالمو برداشته ولی کسی که عاشق زنشه همچین حرفایی نمیزنه بهش…الانم نه حرف زدن باهاش مشکلو حل میکنه نه هیچی …فقط چجوری صبور باشم چجوری جلوش قوی باشم
احساس میکنم اعتماد بنفسمو ازم گرفته😭😭😭چجوری بشونمش سرجاش