بله متاسفانه.تو همین نینی سایت اینقدر در مورد زندگیهای عجیب غریب خوندم که یوقتایی گفتم مگه میشه؟؟اصلا بدتر از این نیست و فرداش یچی بدتر خوندم
امروز یه مادری میگفت شوهرش قمارباز و معتاده تصمیم گرفته جداشه و رفته خونه باباشو مرتیکه اومده به زور دوتا پسراشو برده.بچه ها گریههه این پریشون.من بغض!.هی خواستم یچی بگم دیدم نمیتونم چون جاش نیستم.خدا اون روز رو نیاره ولی تو اون شرایط اولا که مرتیکه روباس از خونه بیرون کرد نه اینکه خودش بره بیرون.دوما وقتی خودش بچه هاشو میخواد و بچه هاش مادرشونو دیگه اون پدر معتاد چیکارست.یکی بزن بندازش اونور و با هزارروش و ترسوندنش بچهه هاتم بگیر که داغ سه تاتون بمونه رو دلش.زنها معمولا از اول جوری بی چنگ و مشت بازی در میارن که طرف حسابی میتازونه و سواری میگیره