من سر کار میرفتم یکی از همکارام از منم کوچیک تر بود عاشق زنش شده بود و عقد،جوری عاشق من شده بود و گریه میکرد یادمه ی شب تا صبح زیر بارون در خونمون بود تا بهم ثابت کنه دوستم دارم اون موقع خودمم عقد بودم بعد سالها به همسرش رسیده بود میگفت کاش تورو زودتر میدیدم گرفتاری شدم ک مجبور شدم برای مدتی نرم سر کار
یه چیزایی دیدم که ارزو میکنم دشمنمم نبینه
دقیقا تو روزایی که بهش نیاز داشتم خیانتش رو فهمیدم، وقتی که بچه ۶ ماهه داشتم و کولیک و رفلاکس هم داشت
اخ چه روزای وحشتناکی بود
خیلی سخت گذشت تا آروم شدم ولی از وقتی که خودش رو کنار گذاشتم حالم بهتر شد
الان حتی بفهمم با صد نفر هم در ارتباطه واسم مهم نیست چون خودش واسم مهم نیست فقط هم خونه شدیم
به فرض مثال یک در میلیون فکر کن اشتباه میکنی
با این تاپیک چقدر به بارت اضاف کردی!!!
مغزهای کوچک زنگ زده که میگن دقیقا امثال شماهاست
یه خانم تو جامعه نباشه هیچ کاری نکنه که کرد غلط اضافی نکنه
من بخاطر شغلم پیج پابلیک دارم و برای برندسازی باید با چهره هم فعالیت کنم
این مهر تایید میشه که هر مردی هر اراجیفی رو به زبون بیاره؟
قبل از اینکه انگشت مبارکتون برای تایپ کردن استفاده کنید لطفا از مغزتون کار بکشید حیفه آکبند بمونه
موافقم بارها اقایون متاهل بهم پیشنهاد دادن ک بیا باهم باشیم واست ال میکنم بل میکنم
محل سگ بهشون ندادم کثافطای بی همه چیز
ما خانومها اگ هوای هم رو داشته باشیم هیچ مردی نمیتونه هیچ گوهی بخوره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
