ببین من خودم زنداداش دارم و زنداداش هم هستم
خواهر شوهر خونه ی غریبِ کسیو نداره امیدش ب داداشهه
خواهر یجور دیگ ب برادر دل میبنده
من ک خودم اینطوریم ی حساب دیگ روشون دارم
بارها پیش اومده من ۲هفته زنگ نزدم به برادرم ولی اون باید هرروز میزده چون من جلو همسرشون مدام نمیتونم زنگ بزنم ولی اون ک هروقت وقت کنه میتونه بزنه
از زنداداش توقعی ندارم ولی از داداش چرا
تاالانم داداشام واقعا سربلندم کردن و خدا هزار برایر بده بهشون
من انقد روی داداشم حساب باز میکنم و روابطم باهاشون عمیقه ک کادو بهم گل میدن.میان میبرنم بیرون.من روی پدرم این حسابو ندارم
ب پدرم حرفامو نمیزنم ولی اونا میدونن
بخاطر همینه خواهر مظلوم میشه ی حساب دیگ ای باز میکنه