تو همسایگی مادربزرگم یه آقایی بود الان تقریبا ۹۰ سالشه . زنش ۸ ۹ سال پیش فوت کرد . اون زمان ک زنش فوت کرد چند وقت قبلش خودش خیلی مریض بود تقریبا همه میگفتن امروز فرداست ک بمیره حتی وقتی بنر سیاه دم درشون دیدیم گفتیم فلانی فوت کرد بعد گفتن خودش نبود زنش بود .
این آقا ۶ تا پسر و ۵ تا دختر داره همگی ازدواج کردن نوه هاش هم ازدواج کردن کلی هم نتیجه داره
مامانم میگه فلانی رو یادته همسایه حاج ننه بود . میگم اره یادمه فوت کرد ؟ خندیده میگه چه فوت کردنی. یه پیر دختر گرفت پارسال زنش حامله است 😐
خدا بگم چیکارکنم کنه . مرتیکه تو پات لب گوره صد تا هم ک بچه و نوه نتیجه داری بچه میخوای چیکار تو ۹۳ سالگی ؟؟؟؟؟؟ وای خدا . اون بچه چی میخواد بشه . چه آینده ای در انتظارشه . مرده خودش خیلی ثروتمنده کلی زمین و باغ و ملک و ماشین سنگین داره . پسراش مثل گرگ میمونن مگه میذارن یه قرون به اون زن و بچه اش ارثی برسه. پسر بزرگش با داییم دوسته از بچگی باهم بزرگ شدن همسن هستن . الان ۶۶ سالشونه اه اعصابم خورد شد اول صبحی