یه بار یکی از دخترایی که مجبورم تحملش کنم قبلا به حساب دوست بود ، الان اونقدر کارای بد کرده از چشمم افتاده ، هی میگفت رو کی کراشی؟ منم از دهنم در رفت گفتم رو یه نفر از دانشگاه کراشم ،ولی چون بهش اعتماد نداشتم نگفتم .دروغ گفتم. به جای اونی که واقعا دوسش داشتم از پسر خوشگل سال بالایی گفتم که قانع شه ، پسره یه دوست دختر داشت باور کنی نکنی من اصلا هیچ حسی به این دختره نداشتم ولی اتفاقاتی پیش اومد نمیدونم چی شد دوست این دوست دختره با من سلام و احوال داشت بعدش حس کردم دوستش باهام دیگه زیاد احوال پرسی نداره و یه بار که سلف خالی بود فقط اونا بودن من وارد شدم چشمشون چرخید به من ضایع یه چیزی گفتن بعد دوستش نگاش چرخید به من، حس میکنم دوستم رفته حرف گذاشته دهن این و اون ،چون از دهنش در رفت که نظر یکی از دخترا رو پرسیده (همشهری پسره) و اون گفته آدم جالبی نیست. الانم از قضا با اون دختره رفاقت زده حس میکنم پشتم غیبت میبافه. گفته ، خلاصه رفته در مورد پسره پرس و جو کرده همش از دوست دختر این پسره حرف میزد بد اشو میگفت که پسره ازش بهتره تو بهتری 😑 بعد میگفت پسره لاشی و دختربازه کلی دختر کنارشن بعد یک سال هنوز ول نمیکنه باز میگه امروز تو کلاس پسره رو من دقت کرده بود در حالی که درس اصلا گوش نمیکنه اخه اینا چه معنی میده ، منم دیگه خسته شده بودم رک و پوست کنده گفتم بهش، دروغ گفتم بهت رو پسره کراش داشتم رو یه نفر دیگه داشتم نگفتم اونم یه جوری نگام کرد با تمسخر که برو خودتی انگار باورم نکرد 😂
منم بودم باور نمیکردم نباید اسمشو میاوردی
جالبه اونقدر به بقیه دروغ گفتم انگار اون دروغم راست شد حتی خودمم باورم شد روش کراشم 😑
بهش اعتماد نداشتم و الانم واقعا فهمیدم چرا نداشتم نشد هز دهنم در رفت اسم اون ، سال پیش دخترا همش از اون میگفتن تو ذهن منم مونده بود ، نمیخواستم کسی بفهمه واقعا رو کی کراشم چون بد عاشق شده بودم بخاطرش ظاهرم یه دفعه ای ۱۸۰ تغییر کرد پسری که واقعا کراش بودم فارغ شد این موند اینم اونقدر دروغ گفتم هم خودم باورم شد هم بقیه که روش کراشم
دختره دیوانم میکنه بخدا حس میکنم داره غیبتمو میکنه با یه گروهی اواخر رفت و آمد و دوستی کرد برنامه ریخت با یه دختری دوست بشه و شد دختره زیاد نمیشناستم ولی همش جوری نگاه میکنه انگار یه چیزی میدونم ، اتاقمون میاد با همه ارتباط چشمی داره جز من ، هفته پیش دوست این دختر اومد اتاقمون ، باهم از یه پسر حرف زدن که دوست دخترش بهش رو نمیده اینم از طرف من حرف برداشت فلانی (من) گفته دختره خودشو میگیره ، ببین جلو من اینطوری میگه پشت من چی میگه بهش گفتم تو دهن من حرف نزار دعوا کردیم نمیتونم قطع ارتباط کنم تو یه اتاقیم
سلام ببخشید شما تو ی تاپیک تون گفته بودین نفخ دارین میخواستم بپرسم خوب شدین و چطور لطفا بگین من مشکل شمارو دارم هر کاری میکنم خوب نمیشم
مشکل ات از وسواس فکری هس که به افکار دیگران حساسی که در موردت چی فکر میکنن که برمیگرده به اضطراب اجتماعی که اینکه تحقیر بشی اضطراب اتو دوچندان میکنه راستش دکترای داخلی هیچ کاری نمیکنن بلد نیستن مطمئنا رو روده اثر داره اضطراب ولی دوای دردت فقط با روانپزشک و روانشناسه باید با یکی حرف بزنی که بلد باشه
