مثلا فکرای چرتو پرت تصور میکنم اسکار گرفتک یا یه ارتیست معزوف اومدن خواستگاریم
یا خوانندم و صدام خوبه و کلی طرفدار دارم
از این چرتو پرتا سه چهار روزه اینکه سامی بیگی اومدن خواستکاریم افتاده رومخم و تو خیالاتم هرچقد میخوام قبول کنم و این داستان تموم شه غرورم اجازه نمیده قبولش کنم
نمیدونم درکم میکنید یا نه واقعا دست خودم نیست چیکار کنم کسی مثل من بوده؟؟
چیکار کنم بخدا کلافم
اسم این بیماری چیه؟