سلام دوستان از نا راحتی زیاد اینحا می نویسم بلکه اروم شم
بچه ها دیروز با حاریم و خواهر شوهرم فرش های خود جاریم و مادر شوهرمو شستیم
اگه هستین بگم
خب
بگو
تااین حد صمیمید و رو میدی؟
چرااااااااشستی
لایک
بعد به دلیل اینوه ما داریم خونه میسازیم یه چتد روزی رفتم خونه برادر شوهر طبقه بالا مادر شوهرم
چقدر پرو بودن
خداروشکر جاری ندارم ولی اگه داشتم فرشاشو نمیشستم
بعد من اونجا اشپزی میکنم هر کاری به دلخواه خودم انجام میدم
بعد امروز گفت بیا فرش هارو پهن کنیم
من بیرون کار داشتم
دیدم زنگ زد کجا فرار کردی چون گفتم بیا فرش ها رو پهن کن در رفتی بعد تا تمدم حرف بزنم گوشی رو قطع کرد
دیگه کارم تموم شد امدم دم در خونه دیدم در بسته هست رنگ زدم درو باز کن گفت همونجا بمون کجا میخوای بیای
که دیگه شوهرش دررباز کرد
منم رفتم بالا کمک نکردم
دیدم بعداژهرش امد بالا گفت خوب استراحت کردی خوب میخوری میخوابی
گفتم والا بخدا کمر و دلم شدید درد میکنم بچه ها واقعا درد میکنه نمی دونم جرا
گفتم اره میدونم خودتی
گفتم خونه تو خونه من نیست تو بچه هات کثیف کردن نه من
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
36 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
