سلام بچه ها به راهنماییتون خیلی نیاز دارم
اونایی که تاپیکای قبلیمو خوندن جریان منو میدونن...من یه خانم ۳۰ ساله هستم و از ازدواج قبلیم یه دختر ۷ ساله دارم که از وقتی یکساله بود من جدا شدم و تنهایی بزرگش کردم خودم معلم هستم..۳ سال پیش یه آقا معلم از من خوشش اومد که الان۲۹ سالشه گفت هدفش ازدواجه واقعا عاشقم بود همه چی رو آماده کرده بودیم خونه رهن کرد وسایل خرید کامل..حلقه ی ازدواج هم خرید😔قبلا خانواده ش مخالف بودن کم کم راضیشون کرد برج ۶ اومدن خواستگاریم ولی پدرم چون حس کرد عشق و عاشقی بوده شدیدا مخالفت کرد هر چی هم واسطه فرستادیم قبول نکرد..فامیلای حسودم از پدرم خبردار شدن و همه هم مخالفت کردن با اینکه هیچ حقی نداشتن ولی پدرمو خیلی تحریک کردن... پدرم از ۳ سالگیم بالا سرم نبوده و یه شهر دیگه س و زن و بچه داره و قبلا خیلی مادرمو اذیت میکرد...شایدم بخاطر لجبازی مخالفت کرد
من و اون آقا روزای خیلی سختی رو داریم میگذرونیم خیلی عاشق همیم خیلی💔نمیدونم چه تصمیمی بگیرم..آیا باید رهاش کنم بره دنبال زندگیش؟یا چندسال منتظر بمونیم شاید معجزه ای شد؟راهنماییم کنید خیلی اذیتم😭😭