جای من بودین از این مرد جدا میشدین یا نه

27 سالمه شوهرم 35 سالشه
6 ساله ازدواج کردم
شهر غریب و دور از خانواده زندگی میکنم
بعد ازدواج متوجه شدم شوهرم معتاد هست
یکسال ساختم تا ترک کنه نکرد رفتم خونه بابام برای طلاق اومد قول داد ک ترک کنه دیگه سراغش نره
منم قبول کردم 6 ماه پاک بود هیچی مصرف نمیکرد تا اینکه زد ب سرش ک من از نظر روحی خیلی داغونم باید متادون مصرف کنم تا بتونم کار کنم وگرنه نمیتونم اینم قبول کردم

حالا شوهرم کارگره و حقوق خیلی کم داره
من حدود 2 ساله ک رفتم سرکار کارمند دولتی هستم و حقوقم دوبرابر همسرمه

من از اول سعی کردم کمکش باشم خرج کردم هرجا لازم بوده اونم خرج میکنه ولی حقوقش کمه و اصلا تلاشی برای بیشتر شدنش نمیکنه

حالا همه اینا بکنار اصلا قدرمو نمیدونه من همه پولامو تبدیل کردم ب ماشین زیر پای آقاس ماشین هرچند ب نام منه ولی من گواهینامه ندارم

خلاصه ک پولامو نریختم گوشه بانک ک فقط ب در خودم بخوره

اصلا قدر نمیدونه ی لیوان جا ب جا نمیکنه تو خونه من دیسک کمر و گردن دارم خيلي اذیت میشم خسته از سرکار میام باید غذا آماده کنم نهار فردا رو آماده کنم
اگرم با هزار خواهش ازش بخوام دوتا دونه ظرف بشورم آنقدر غر میزنه ک نگو و میگه تو داری با من معامله میکنی چون دو قرون خرج می‌کنی میخوای ازم کار بکشی تا جبران شه

چن روز دیسک گردنم خیلی شدید شد استعلاجی گرفتم افتادم گوشه خونه هر چی گفتم من نباید کاری کنم باید استراحت کنم کمک کن اصلا هيچ کاری نکرد

و هرموقع هم حرفی میزنم گله میکنم میگه تو وظیفته ات هست کار خونه من کارای مردونه ک تو از پسش بر نمیای رو دارم انجام میدم آنقدر بددهنی میکنه و فوش میده
میگه تو منت پولتو میزاری غلط کردی خرج کردی و حرفای خیلی زشت‌تر



حالا خیلی دلم ازش شکسته و هر روز مریضتر میشم و حال روحیم داغونتر  چون همش بخث داریم و دارم ب طلاق فکر میکنم اما خیلی میترسم  از تنها موندن چون خانواده امم نیستن پیشم از حرفا و نگاه های و مشکلاتی یه زن مطلقه داره
نمیدونم چیکار کنم😔😔😔

حالا علاوه بر اینایی ک گفتم ن خونه داره ن هیچی ماشینم ک من خریدم
خیلی پرخاشگر و بددهنه
روابط اجتماعیش صفره
آدم منزوی هست
خیلی تنبل هست حتی برای نظافت شخصیش

علنا یه بچه اس قشنگ باید مث یع مادر ترو خشکش کنی و لجبازه