سلام دوستان...
من سال اخرم و خب شرایط دبیرستانم تو این سه سال واقعا بد بود....دوسال اول دبیرستان یه جا خوندم انقدری از تنهایی و بچه ها و اینکه هر روز من بدبختو طرد میکردن جلو چشم خودم کلییییی درد کشیدم تا اینکه تصمیم گرفتم سال آخر برم جای دیگه....
الان مدرسمو عوض کردم شرایط بدتر شده روز اول یکی از دوستای ابتداییمو دیدم به واسطه اونوارد اکیپش شدم
خبمن خیلی با اکیپش نگشتم خیلی مزاحمت ایجاد نکردم براشون ولی بالاخره امروز یکیشون زنگ تفریح سوم با لبخند خیلی سمی بهم گفت ما با اکیپ خودمون راحت تریم...
یعنی تو این جا دقیقا چ غلطی میکنی ؟
ک خب من کل زنگ تفریح ک ۴۵ دقیقه بود و زار زار نشستم تو پله ها گریه کردم هرکییییی از بغلم رد میشد میگفت چیشده چرا گریه میکنی تاحالا شده گریه ای کنید که به هق هق بیفتید؟من دقیقا همینطوری شده بودم ...
دوستام از کلاسای مختلف اومدن پیشم...
انقدرگریه کرده بودم کبود شده بودمممم قرمزه قرمز...
خب میدونید خیلی سخته با ذوق شوق بری لباس فرم بگیری...مدرستو عوض کنی
خوشحال باشی دیگ قرار نی تنهایی بکشی بعد بیان اینطوری کنن باهات
تنهایی تو کلاس خیلی سخته من دردمو به کیبگم😭😭😭
بخدا هروقت وارد کلاس میشم بغض خفممیکنهههه هزاربار اشک از چشمام میریزه هر روز دست خودم نی هیچوقت تو این سه سال نتونستم تنهایی رو تحمل کنم😫😫😫😫😫😫
دلم میخواد دیگه مدرسه نرم بخدا نمیکشم
پارسال اونطوری
امسال اینطوری.....