2777
2789
عنوان

دیشب بهم گفت خفه شو

| مشاهده متن کامل بحث + 912 بازدید | 37 پست
پسرش لب نمیزنه ده روز بمونه یخچال از گرسنگی بمیره هم لب نمیزنهنهایت میگه بریز تو سطلولی اونجور قدردا ...

من هیچ وقت همچین شعوری از خانوادش ندیدم ک ی هل پوک دستش بدن بگن مال خودت و خانومت.ی جوری برخورد میکنن انگار ما وجود نداریم اینم پسرشون نیس

نه ولی نمیگم از سر ما زیادهیه تشکر ساده میکنمکم مونده بود دسته زنجیر زنی راه بندازه واسه تشکر😏

مادرش هست
با تمام  مهمون داری و خستگیش باز یه کاسه سوپ براتون
شوهرت هم دیده مادرش این کارو کرده، اینجوری گفته، چه عیبی داره؟

  

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

پسرش لب نمیزنه ده روز بمونه یخچال از گرسنگی بمیره هم لب نمیزنهنهایت میگه بریز تو سطلولی اونجور قدردا ...

خودش هم میدونه حق با شماست ولی نمیخواد به زبون چیزی بیاره

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

پسرش لب نمیزنه ده روز بمونه یخچال از گرسنگی بمیره هم لب نمیزنهنهایت میگه بریز تو سطلولی اونجور قدردا ...

خب داره از محبتشون و اینکه به یادتون بودن تشکر میکنه نه بخاطر سوپ
مادر شما اگر بعد از مهمون داری ساعت 11 شب براتون یه کاسه سوپ میفرستاد، خوشحال نمیشدی که به فکر ِ تو بوده؟ اون لحظه داشته به تو فکر میکرده و این ارزشمندتر از هر چیزی هست
😀💔 حالا سوپش خوب نیست همسرت میگه بریز دور

  

حالا بذار تشکر کنه چی از تو کم میشه ،دوست داره دل مادرشو ب دست بیاره 

ب روشم نیار اصلا 

بزرگوار باش ب این چیزا فکر نکن 

وقتی میام نی نی سایت ی صلوات شمار دستم میگیرم و با نام و یاد خدا شروع میکنم ب صلوات فرستادن😁                
مادرش هستبا تمام مهمون داری و خستگیش باز یه کاسه سوپ براتونشوهرت هم دیده مادرش این کارو کرده، اینجو ...

🤣مهمون داری و خستگی🤣

قشنگ بود

...

آخه دختراش مهمون نیستن از ۷ صبح روز شنبه تا ۱۲ شب خونه مادرشن

۱۲ تا ۷ صبح میرن لالا

صبح دوباره سلام علیکممممممم

چیزی که نیتی پشتش نباشه ، قشنگتر ادا میشه

مثلا همون کاسه سوپ اگر ساعت ۹ میداد بالا ، و میگفت شام امشبمون سوپه ، هیچکس نمیگفت پس مونده ست

ولی صدای شستن ظرفها تا بالا میاد

ساعت ۱۱ شب هیچکس سوپ نمیپزه

اونم بخاطر عروسی که هیچوقت آدم حسابش نکردند

دشمنانت را فراموش کن...                                                                                            تنــــــــــــــها کسی که میتواند ما را به خاک سیاه بنشاند ... یک دوست بسیار قابل اعتماد است  

پ ن ۳ خودت غذا بپز اون غذایی که اون میده هم اگه تو دوست نداری نخور پسرش بخوره اما تو در مورد غذا حرف نزن

چه می دونم فدای سرم که خراب کردم منم بار اولمه که دارم زندگی می کنم
حالا بذار تشکر کنه چی از تو کم میشه ،دوست داره دل مادرشو ب دست بیاره ب روشم نیار اصلا بزرگوار باش ب ...

کاش هیچوقت مثل الان درک نکنی چی میگم

و فکر کنی شاید اینها توهمات یک عروس بدجنسه

ولی من بعد ۱۲ سال نیشخندهای زنی بیمار رو تو اون کاسه میدیدم


دشمنانت را فراموش کن...                                                                                            تنــــــــــــــها کسی که میتواند ما را به خاک سیاه بنشاند ... یک دوست بسیار قابل اعتماد است  

حالا مادر شوهر من غذا میفرستاد پایین(به خواهر شوهرم میگفت عذا بفرسته پایین بنده خدا روحشم خبر نداشت خودش)میدیدم به اندازه ی یه نفر کشیده تو بشقاب یه دونه قاشقم کنارش که یعنی فقط واسه پسرشونه عالی ترین غذاهارو میفرستادن کباب و جیگر و چلو گوشت و جوجه و مرغ بریون و....ولی فقط و فقط به اندازه یه نفر😕 

کلا باید کرمشون رو بریزن دیگه

شما به اندازه ی خودت غذای عالی بذار غذای مادرشوهرتم با همون ظرفش بذار جلو شوهرت حالش جا بیاد

پ ن ۳ خودت غذا بپز اون غذایی که اون میده هم اگه تو دوست نداری نخور پسرش بخوره اما تو در مورد غذا حرف ...

جدی چرا فکر میکنید این پست من یعنی من غذا نمیپزم؟


آشپزیش عالیه....این تنها لقب مثبتیه که تو این خانواده بهم چسبیده

دشمنانت را فراموش کن...                                                                                            تنــــــــــــــها کسی که میتواند ما را به خاک سیاه بنشاند ... یک دوست بسیار قابل اعتماد است  

تو به جز غذا چند تا مشکل هم زمان داری

۱. از اینکه اونجا زندگی می کنی دلخوری حقم داری

۲. از اینکه همسرت به مامانش محبت داره دلخوری که اینجا رو حق نداری مگر این که در حق تو بی مهری کنه

۳. حالا که شرایط این جوریه که مجبوری کنارشون باشی از یه چیزای بی اهمیتی چشم پوشی نمی کنی مثلا همین غذا رو هیچی نگو و بذار تو یخچال بعد یا شوهرت میخوره یا میگه بریز دور

حیف نیست با هم بحث می کنین سر چیزی که مهم نیست؟

چه می دونم فدای سرم که خراب کردم منم بار اولمه که دارم زندگی می کنم
کاش هیچوقت مثل الان درک نکنی چی میگمو فکر کنی شاید اینها توهمات یک عروس بدجنسهولی من بعد ۱۲ سال نیشخ ...

ولی عزیزم همه ی اینها به کنار قلمت عالیه واسه نویسندگی 

من فهمیدم چی میگی میخواد دهن شوهرتو ببنده که نگه چرا مارو دعوت نمیکنی 

من یک دختر کوردم🌹 دختری نجیب و با اصالت ماد👍 نه با حجاب و نقاب عرب سروکار دارم و نه با عریان پرستی غرب🌺
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز