شب عروسیم سر یه چیز کوچیک با بابام دعوام شدیدی کردیم
با گریه رفتم آرایشگاه خیلی اعصابم خورد بود
بعدم موقع ورود بابام نیومد استقبال
با این که چند ماه میگذره و آشتی کردیم اما مثل خوره افتاده به جونم که چرا اون شب برای من انقدر بد گذشت؟
بهش فکر میکنم دلم آتیش میگیره
چطوری فراموش کنم
ول کن وسولس فکری میگیریا
کی گفته شب عروسی بهترین شب زندگی آدمه؟ رو چه حساب؟
کلیشه ای فک نمیکنی؟
منم شب عروسیم هم با مامانم هم بابام دعوام شد ولی فرداش انگار ن انگار
صبح عروسی مامان منم سر دعوا با خواهر شوهراش به گریه گذشت...بعد این همه سال هنوز یادش نرفته اذیتشو🥲
فراموش که نمیشه فقط میشه بهش فکر نکرد.
باز خداتو شکر کن که بابای خودت بوده
اگه پدر یا مادر همسر بود دردش خیلی بیشتر بود.
من شب عروسیم، مادرشوهرم دعوا انداخت و با همسرم خیلی سرد بودیم جوری که توی فیلم عروسی کاملا مشخصه
به خاطر همین هیچ دوست ندارم فیلم عروسیم رو تماشا کنم
اول بهتره با بابا تون اشتی کنین بعد بفکر فراموشی اونشب باشین
خیلی وقت آزاددارین
کلا ما ایرانیا برای شاد بودن دنیا نیومدیم
از ترک دیوار غم و غصه میسازیم برای خودمون
ولش کن
حوصله داری
