میشه ذوق و شوقم برگرده
یروز تاپیک بزن خوشحالی قبولیموبه اشتراک بزارم
خستگیم رو تنم موند
دشمن شاد شدم
یادمه روزیو که فامیل نزدیکم،هم خونم،وقتی شنید مصاحبه دعوت شدم از شدت ناراحتی و حسادتش بغض کرد
خدایا کاش نمیراشتی اینا خوشحال شن
برخلاف دخترای این دوره،من هیچ کاری نکردم
نه بیرون رفتن با دوست،نه رابطه
نه هیچ چیز دیگه ای
تنها تفریحم درس بوده :)
وقتیکه نتایج اومد تو راه برگشت از مشهد بودم
با هزار دعا و التماس از امام رضا داشتم میومدم
ولی نا امیدم کرد
دست رد به سینم رد