سال سومی بود که داشتم کنکور می دادم ،تو این ۳ سال هیچییی نخوندم با اینکه تو بهترین مدرسه شهرمون درس خوندم ولی وسواس فکری ترس از شروع اینکه نشه و نمیشه و... نزاشت درس بخونم الان متوجه شدم که یکی از آشناهامون که از من کوچیکتره پزشکی قبول شده دارم دیوونه میشم نه به خطر اینکه چرا اون قبول شده اینکه چرا خودم تلاش نکردم که قبول شم تو این چند ساله تو خونه حبس بودم همش ولی درسم نمیخوندم نمیدونم باید چی کار کنم در حد مرگ ناراحتم
کاربری دست دو تا دختر خاله میباشد،با درد صبر کن که دوا میفرستمت🌿❤️