دیشب بهم گفت
یبار دیگم وقتی بچه ۴ماهش بود این حرفو زد
خیلی دلم شکسته و خیلی ناراحتم
اینم بگم ک از اولش بچه نمیخاس
منم با وجود دستگاه ایودی تو رحمم این بچه رو باردار شدم. ولی دلم نیومد سقط کنم
از اولشم کل خرج و مخارج بارداری خودم پرداخت کردم.
دیشب تا صبح خوابم نبرد همش میگفتم شوهرم ناشکری کرده بلایی سر بچه نیاد
تا تو شکمم تکون میخورد یکم اروم میشدم.
با خودم گفتم مردم چقد خوشحالن وقتی تو راهیشون داره میاد
دختر من اینقدر بدشانسه ک پدرشمخوشحال نیس از اومدنش