سلام من دو ساله ازدواج کردم همدیگرو دوس داشتیم با کلی شوق و علاقه ازدواج کردیم الانم سه ماهه زایمان کردم تو حاملگی فهمیدم شوهرم بهم خیانت میکنه کلی پیام دیدم ک اومد گفت از قبل بوده و من کاری نمیکنم دیگه و منم چیزی نگفتم گفتم الان حاملم ولش کن عصاب خودمو خورد نکنم ریختم تو خودم الان همش تو فکرم شبا خواب نمیرم فکر و خیال الکی برم میداره تا صب بیدارم اصلااا خواب ندارم میگم نکنه الانم کاراشو میکنه و بدم میاد ازش چیکار کنم 😔ی حسی بهم میگه داره کاراشو میکنه ولی خیلی با احتیاط خیلی بدم اومده ازش ولی اصلا نمیتونم باهاش بد رفتاری کنم😔چیکار کنم
خب همین دیگ عزیزم میگم ینی جدا نشو و ب خانواده ها نگو. ولی،خودت پس اندازه داشته باشه ن اینک جدا بشی ...
کنار اومدن برام خیلی سخته چون این وسط بیشتر من قربانی شدم با همه چی کنار اومدن اگه بدونی من چجوری بودم برا این مرد 😔ولی عذاب دادن خودم دردی دوا نمیکنه واقعا ولی یبار درست باهاش حرف میزنم و تهدیدش میکنم بعد بیخیالش میشم دیگه...
واقعا... کاش زودتر فهمیده بودم حداقل بچه دار نمیشدم الان با ی بچه ب خونوادم بگم اخه چیکار میتونن کنن ...
ببین به خانواده بگی طرف وقیح تر میشه.بخدا تا مرد خودش نخواد هیچکس و هیچ چیز جلوش رو نمیتونه بگیره.بابا من مرد میشناسم لو رفت آبروش رفت مالش رفت حتی بچه ش ازش متنفر شد اما دست از کاراش نکشید.