سلام.ببخشید خیلی دلم پربودکه تاپیک زدم
همسرم امروزظهررفتش کربلا،کلا اهل ابراز کردن علاقه وپرحرفی واینا نیس
ولی دیشب موقع خواب همش ابرازمحبت میکردوانگاروصیت میکرد،هی میگفت اینکاروکن اگه مُردم
اونکاروکن اگه برنگشتم😢
درموردهمه چی وصیت میکرد درموردبچه ها واسه آیندشون وتربیتشون وکاراشون
درموردخودم حتی گفت ازت نمیگذرم شوهرکنیا!منم حتی باخنده گفتم سگ منومیگیره بااین بچا دیگه!!
آخرش گریه افتادم ازحرفاش
خیلی حالم گرفته است همش میگم نکنه قراره طوری بشه آخه هیچوقت حالش اینجورنبودمیگم نکنه چیزی به دلش افتاده
یعنی این مدت تابیاددیوونه میشم بااین کاراش
خداببخشه ازاین مراسم اربعین حتی کفری شدم
تاحالا سفرتنهایی نرفته بودطولانی مدت،
نهایت دوروزه برمیگشت
دوستان لطفاواسه همه زائرا دعاکنید بسلامت برگردن
ممنون ازتون